شهریار کوچولو

گاهی وقتا خیلی زود دیر می شه ! برای همینه که دیر می فهمی خیلی زود دیر شده !

شهریار کوچولو

گاهی وقتا خیلی زود دیر می شه ! برای همینه که دیر می فهمی خیلی زود دیر شده !

مهرگان

ای عاشق !
در انتظار چی نشسته ای ؟
در انتظار برگ یا که در انتظار برگ ریزان و پاییز زرد
یا که در انتظار بهار و شکفتن شقایق
پنجره را باز کن
جدار را بشکن ُ‌ غبار را بشوی
زندگی را عوض کن
این است زندگی
انتظار بیهوده است

بیهوده .....


...........................................................................................

این هدیه و نوشته ی زیبا رو، دوست نازنیم مهرگان ،لطف کرده و بهم داده.